07 ژانویه ایده پردازی ۶
به مرور
به مرور، همان داستان تاریخ هست. و پر از مفهوم یادگیری. پر از پیشرفت
به مرور. داستانی از فلسفه هگل*
مردم این سرزمین با مردم آن سرزمین چه فرقی داشتند. زبان متفاوت من نباید احساس غریبگی به دوست کشور همسایه بدهد. اما فرهنگ را چه کار کنم؟ وقتیکه که عواطف با هم غریبه باشند چه باید کرد؟ خب آیا میتونیم احساسات و عقاید رو به صورت مشترک در بیاوریم؟
جواب یک چیز هست. “به مرور”
به مرور جواب و راه حل تعداد زیادی از مشکلات در سطح جهانی هست. به مرور را انسان ها از طبیعت یاد گرفتند. منتها به مرور از دید طبیعت گاهی به معنی هزاران سال هم میتونه باشه. بهرحال چیزی که هست این هست که به مرور رو بتونم توی یک نقاشی نشون بدم.
به مرور باعث میشه که احساس غریبگی برطرف بشه و تفاوت ها کمرنگ تر و شاید لذت از زندگی بیشتر…
اما در کنارش ممکن هست “به مرور” تنوع رنگ ها رو کمتر بکنه. همه چیز رو محدود به سیاه و سفید یا نهایتا دو سه رنگ دیگه بکنه.
به مرور هم خوب هست هم بد.
به مرور یک تابلوی مستطیل میخواد. احتمالا ۷۰ در ۱۰۰
** هگل معتقد بود که تناقض و ضدیت پایه ی فعالیت های موجودات و طبیعت هست.
هنوز نظری ثبت نشده است